رضا تقیپور یکی از وزرایی است که تنها 9 ماه مانده به پایان دولت دهم و به شکل غیرمنتظرهای از وزارت ارتباطات کنار گذاشته شد؛ برکناریای که هنوز دلایل اصلی و جزئیات آن روشن نشده، اما برخی آن را به تشکیل شورای عالی فضای مجازی نسبت میدهند.
با این حال رئیس اسبق سازمان فضایی که اکنون به عنوان یکی از اعضای جدید شورای شهر تهران فعالیت خواهد کرد، بیاعتقادی و همکاری نکردن دولت و رئیسجمهور را باعث کند شدن آهنگ توسعه در این بخش دانسته و از دولت بعدی میخواهد با ادامه دادن برنامههای تدوین شده از قبل مانند شبکه ملی اطلاعات، بخش ارتباطات را وارد دوران جدیدی کند. وی همچنین درباره اینترنت به عنوان یکی از چالشبرانگیزترین مباحث وزارت ارتباطات بهروشنی میگوید اینترنت را با محتوای مادیگرایانه قبول نداشته، بنابراین مهم نیست ایران چه جایگاه و رتبهای در شاخصهای مربوط به آن داشته باشد.
رفتن شما از وزارت ارتباطات چطور صورت گرفت؟
در آن زمان ترجیح دادم در این باره سکوت کنم، اکنون هم ترجیحم همان است، چون به عقیده من صحبت کردن درباره این موضوع سودی برای جامعه نداشت و اگر ذرهای سود به نفع اصلاح برخی فرآیندها از این رهگذر وجود داشت درباره آن صحبت میکردم و جریان را میگفتم. از طرفی ترجیح دادم وزارت ارتباطات را از موضوعات سیاسی دور نگه دارم تا بدنه تخصصی آن دچار حاشیه نشود، چون خروجی این اعلام فقط به درد روابط سیاسی میخورد، اما برای بخشهای تخصصی زیان داشت.
بالاخره سکوت هم زمینهساز حاشیه و شایعه است. از دیدگاه خودتان بخشی از ماجرا را بگویید.
موضوع اختلاف سلیقه کاری با رئیسجمهور بود، اما ترجیح میدهم وارد ریز موضوع نشوم.
اختلاف سلیقه که عیب نیست، همه جا و میان افراد مختلف وجود دارد.
برخی طرحها، کارها و برنامههای اصلی ما بود که دولت باید از آن پشتیبانی میکرد، اما وقتی اصلیترین کارهای ما هم پشتیبانی نمیشد، فضای کار را بر خودمان بسته میدیدیم. من هم آمده بودم تا وجودم تاثیری داشته باشد و کاری از پیش ببرد، اما وقتی فضا محدود شد، برخلاف عدهای که سلیقهشان این است که در چنین فضایی بمانند من پس از 32 سال خدمت دولتی که داشتهام، ترجیح دادم دیگر در این فضا حضور نداشته باشم.
پس استعفا کردید.
خیر، اما شرایط آنچنان شد که رئیسجمهور خواست فرد دیگری در آن جایگاه باشد، ظاهر قضیه شکل طبیعی کار بود، اما طرح موضوع ادغام وزارت ارتباطات با وزارت راه و شهرسازی بهانهای بود برای این برکناری که خوب معلوم بود، چنین اتفاقی قرار نیست بیفتد؛ چراکه نه مجلس موافق بود و نه کار، کارشناسی بود.
پس اختلافتان با تشکیل یا نوع اداره شورای عالی فضای مجازی، عامل آن تصمیم نبود یا تحریککننده آن نشد؟
نه این طور نبود. شاید بعضی دوست داشته باشند موضوع را به اشخاص ربط دهند، اما اینها نبود و انتقادهای من به قبلتر از تشکیل این شورا برمیگشت.
به نوع عملکرد دولت هم انتقاد داشتید؟
بله قطعا. البته هر دولتی اولویتهایی برای خودش دارد، اما توقع داشتیم درصدی از آنچه به راه یا مسکن توجه میشود به فاوا (فناوری اطلاعات و ارتباطات) هم توجه شود، چون اعتقادم این بوده است که این حوزه ثروت و اشتغال ایجاد میکند، اما خب وقتی حمایت نبود فضای کار برای ما محدود و محدودتر شد.
اصولا فناوری اطلاعات و ارتباطات جزو اولویتهای دولت احمدینژاد بود؟
تیم ما و همکاران من در این مدت تلاش فراوانی کردند و اهداف خوبی برای سند چشمانداز فاوا ترسیم کردند، ازجمله برنامه پنجم توسعه که نگاه ویژه به این موضوع دارد، اما این برنامهها وقتی خوب است که اجرا شود و در تصویب برنامهها و بودجههای سالانه بازتاب پیدا کند که ما این را خیلی نمیدیدیم. حتما شاهد بودید ابتدای کار دولت دهم کارگروه فاوا و امنیت در دولت تشکیل و ریاست آن هم به بنده واگذار شد که مشمول ماده 127 بود و اختیاراتی ورای یک کمیسیون داشت؛ یعنی مصوبه آن کارگروه مستقلا با امضای رئیسجمهور به عنوان مصوبه دولت برای همه لازمالاجرا میشد، اما در آینده شاید اولویتها عوض شود و ما آن توجه لازمی را که به خود مصوبات باید داده میشد، ندیدیم. البته کارهای آن کارگروه خیلی زیاد بود و شاید لازم باشد اینها جایی بازگو شود، چون بسیاری از طرحهایی که امروز افتتاح میشود یا در آستانه بهرهبرداری است، محصول تصمیمات آن کارگروه بود، مثل شبکه الکترونیکی مالیات، گمرک یا سلامت که به طور کامل از نظر زیرساختی اجرا شد.
با وجود این، عملکردتان را چطور ارزیابی میکنید؟
برنامههای ما بسیار فراتر از چیزی بود که عملی شد. سال 88 که من کار را دست گرفتم، سهم فناوری اطلاعات و ارتباطات در تولید ناخالص ملی (GDP) 6/2 دهم درصد بود، اما سال 91 این عدد به بالای 4 درصد رسید. البته طرحهای بسیار دیگری هم داشتیم که زمین ماند و حمایت نشد و باعث شد بسیاری کارهای مرتبط دیگر زمین بخورد و تاثیر خودش را نشان ندهد. حتی من به همکارانم در چند جلسه عمومی گفتم بگوییم فلان مقدار خط واگذار کردیم و فلان مقدار زیرساخت ارتباطی ایجاد کردیم، نباید معیار عملکرد باشد و فقط باید ببینیم این کارهایی که کردیم چه تاثیری در خدمات داشته یا چه مقدار سهم از GDP را تغییر داده، برای همین از نوع حمایتها رضایت نداشتم.
با توجه به این که دولت آینده در حال شکل گرفتن است، مهمترین ضعف فعلی صنعت ارتباطات کشور چیست؟
ما همیشه گفتهایم استعدادهای بالقوه زیادی در این حوزه وجود دارد که بعضا با اصلاح برخی قوانین و مقررات یا اجازه دادن به برخی سرمایهگذاریها میتوان این استعدادها را وارد عرصه اجرایی کرد.
در سالهای گذشته درآمد خوبی را طبق قانون به خزانه واریز کردیم و در کنار آن چند بار گفتیم این پول را در خود حوزه سرمایهگذاری کنید تا برای کشور اشتغال و سرمایه تولید کند، اما خب ما فقط یک وزارتخانه بودیم و تصمیمات مطلوب نظر ما در دولت گرفته نشد، برای همین به دولت بعدی توصیه میکنم برای ارزیابی وضع این حوزه به وضع کره و چین نگاه کنند و بدانند این حوزه استعداد آن که سهمش از تولید ناخالص ملی را به سه برابر وضع فعلی برساند، دارد؛ چون زمینههای آن کاملا وجود دارد.
یعنی درآمد این حوزه خرج خودش بشود؟
بله، باید هزینه شود تا این حوزه به سود واقعی و ارزش افزوده برسد.
آیا محاسبهای داشتید که چه میزان سرمایهگذاری باید در بخش ارتباطات انجام شود یا مثلا چند سال درآمد این حوزه صرف خودش بشود؟
اگر از همین امسال کل درآمد ارتباطات و فناوری اطلاعات را فقط 3 سال به خودش بدهند من با عدد و رقم ثابت میکنم در سه سال آینده علاوه بر سرمایه چند برابرش را برمیگرداند. ما باور داشتیم این حوزه سودآور است و حتی میتوان از درآمدش استفاده نکرد و سراغ جذب سرمایه رفت. یکی از آن راهها، جذب سرمایه داخلی بود که باید با انتشار اوراق مشارکت انجام میشد و انصافا هم دولت با آن موافقت کرد، اما در سایه بیتوجهی سرانجام کار آنچنان شد که انتشار این اوراق در بیست و ششم اسفند و برای مدت سه روز اعلام شد! این کار و وضع یعنی این که اگر انتشار اوراق مشارکت انجام نمیشد، بهتر بود.
درباره صرف هزینه برای ایجاد زیر ساخت هم طرحی وجودداشت که درآمدزایی را نشان بدهد؟
همان ابتدا پیشنهاد طرح ترانزیت دیتا را دادیم؛ طرحی که تنها 300 میلیون یورو سرمایهگذاری نیاز داشت تا بهرهبرداری شود. این پول ظرف دو سال اول برمیگشت و از آن به بعد هر سال 200 میلیون یورو از محل ترانزیت میتوانستیم ارزآوری داشته باشیم، اما هیچ توجهی به آن نشد.
شبکه دیتایی که بین عمان ـ ایران ـ روسیه ایجاد و بخشی از آن چند هفته قبل افتتاح شد، همان طرح بود؟
این بخش کوچکی از آن طرح بود و طرح اولیه بسیار تجاریتر از وضع فعلی بود. طرحی که ما ابتدا تعریف کردیم ظرفیتش 8.12 ترابیت بر ثانیه بود، اما الان چیزی که بهرهبرداری شده است در سطح خیلی کمی است که بیشتر از چند گیگ نیست.
پس مشکل شبکه فعلی اقتصادی و تجاری نبودن آن است؟
این شبکه نیاز به سرمایهگذاری دارد تا به بیشتر ظرفیت برسد و تجاری شود. مسیر ایران برای ترانزیت دیتا کوتاه، ارزان و امن است که میتواند همه رقبا را دچار مشکل جدی کند، اما خوب طرح را ناقص دیدن بیشتر هزینه دارد و سودآور نمیشود.
آیا طرحهای دیگری هم از این دست وجود داشت؟
بله زیاد بودند. یکی تقویت شبکه داخلی و دیگری انتقال اطلاعات شرق به غرب است. ما میتوانیم اطلاعات را از سمت عراق و ترکیه بگیریم و به هند و چین ترانزیت کنیم که در اجرای این طرح باز هم مشکل همان سرمایهگذاری بود.
شما به جذب سرمایه اشاره میکنید، اما یک راهحل این موضوع میتوانست جذب سرمایه خارجی باشد؛ چرا در این قسمت اقدامی نکردید؟
طبیعی است ما دوست داشتیم پول ارزان از خارج بیاید و از پول گران داخلی استفاده نکنیم، اما شرایط سیاسی که بر جو بینالملل کشور از سوی کشورهای استکباری حاکم شده بود، سرمایهگذارها را به دلایلی غیراقتصادی از سرمایهگذاری در حوزه ارتباطات منصرف میکرد و همان بیتوجهی که درباره طرحهای ما میشد درباره همین موضوع هم رخ میداد و به بخشهای غیرفنی توجه نمیشد. البته قوانین هم حامی سرمایهگذار خارجی نبود. ما تجربههای موفق سرمایهگذاری خارجی داشتیم که میتوانست بارها تکرار شود، اما دید کلان برای حمایت از ما وجود نداشت. البته همان فضاسازی خارجی هم باعث شده بود ظرفیتهای سرمایهگذاری ایران برای خارجیها خوب شناخته نشود و خودشان خواهان ورود به این حوزه نشوند، در حالی که میبینیم در برخی حوزهها که کار بینالمللی بیشتری شده است، خود سرمایهگذار خارجی به دنبال راهی برای دور زدن موانع است تا هر طور شده بیاید داخل ایران کار کند.
مشخصا چه نهادی از اقدامات شما پشتیبانی نمیکرد؟ نمونهای دارید؟
مسئول کار اجرایی، دولت است و تصمیمات در سطح کلان در دولت گرفته میشود، ما برای موضوعی مثل ارز مکالمات خارجی در هیات دولت چالش جدی داشتیم. اینها نشانه این بود که این حوزه در اولویت کاری دولت نیست.
طرحهای داخلیای که مردم هم کاربر آن باشند، تعریف کرده بودید؟
همین طرح فیبر خانگی یا FTTX یکی از بزرگترین طرحها بود که در کمتر از چهار سال بازگشت سرمایه دارد در حالی که در بسیاری دیگر از حوزهها بازگشت سرمایه شاید بالای ده سال باشد.
چند طرح غیرموفق در زمان وزارت شما جریان داشت که شاید اصلیترین آن اپراتور سوم بود. چه اصراری بر ارائه پروانه به این شکل به آن شرکت نیمهدولتی وجود داشت؟
باز هم به دلیل بیتوجهی دولت این طرح ناکارآمد و ناکام ماند. اعتقاد دارم پروانه ارائه شده به اپراتور سوم هیچ اشکالی نداشته و ندارد و مثل باقی پروانهها قابل بهرهبرداری است، اما مشکل این بود که سازمان تامین اجتماعی دچار سوءمدیریت بود. قطعا اگر یک مدیریت توانمند و قابل بالای سر این اپراتور بود وضع ما امروز چیزی متفاوت از وضع فعلی بود.
یعنی مدیر دیگری میتوانست آن را به نتیجه برساند؟
اپراتور سوم در کف تعهدات حرکت میکند و حتی همان را هم انجام نمیدهد و کار به جریمه و برخورد میکشد که این یعنی چرخه منفی شروع شده است، اما از طرفی میبینیم مدیریت حرفهای اپراتور دیگر، آن را در سقف تعهدات اداره میکند و آنها جور دیگر دائم دعوا دارند که سقف مشخص شده برای آنها کافی نیست. این تفاوت مدیریت است که در یک بازار مشابه وجود دارد. صریح بگویم اپراتور سومیها با تقویت دولت هم نمیتوانستند به جایی برسند.
اپراتور چهارم هم همین وضع را دارد. اپراتور فیبر نوری میتواند با وضع فعلی خدمات ارائه دهد؟
آنها مشکل اینچنینی ندارند. تا جایی که من اطلاع دارم کار طراحی هم خوب پیش رفته است و آنها دارند وارد مرحله اجرا میشوند. آنها هم بخش خصوصی هستند و هم میتوانند سرمایه جذب کنند.
موضوع اینترنت ملی در زمان وزارت شما بالا گرفت. گفته میشد مدل چینی برای طراحی آن استفاده شده است.
قبلا هم گفتهام، اینترنت یک شبکه بینالمللی است و اینترنت ملی واژه درستی نیست، موضوعی که دنبال کردیم و در قانون پنجم توسعه هم آمده است، شبکه ملی اطلاعات است. برداشت من این است که ما حدود 90 درصد از تکالیفی که تا سال دوم برنامه برای این طرح پیشبینی شده است، رسیدیم. ما از این شبکه توقع داریم زیرساخت لازم برای هر نوع کاربردی را که ما اراده میکنیم، تامین کند که دستکم دستاوردش امنیت بوده است و در این تردیدی نیست. به گواه دشمنان و معاندین جمهوری اسلامی ایران، کشور توانسته است در مقابل تهدیدات سایبری بخوبی عمل کند. گاهی میگویند رتبه پنجم هستیم و گاهی ششم که البته به این اعداد کاری نداریم، اما به هر حال ما توانستهایم به این دستاورد برسیم که این از مزیتهای این شبکه بود. توصیه من به دولتهای بعدی این است که طبق قانون برنامه پنجم عمل کنند تا به یک شبکه چند لایه امن برسیم و بتوانیم به مزیتهایی بعدی مثل توسعه کسب و کار در این فضا دست یابیم.
این هم که میگویند مدل این شبکه از جایی وارد شده، درست نیست. من فیلمی از کارشناسان کشورهای غربی دارم که خودشان به این توانایی ایران اذعان کردهاند و یکی از آنها میگوید اگر ایران بتواند این شبکه را پیادهسازی کند قطعا کشورهای دیگر از آن الگوبرداری میکنند.
از شورای عالی فضای مجازی بگویید. چه شد بعد از وزارت عضویت شما آنجا از عضویت حقوقی به حقیقی تبدیل شد؟
رهبر معظم انقلاب تشخیص دادند حضور من میتواند آنجا فایدهای داشته باشد و بنا به حکم ایشان بعد از وزارت به عنوان عضو حقیقی آنجا حضور یافتم.
وضع شورا چگونه است؟ آیا وارد فضای حمایت اقتصادی از این صنعت ارتباطات شده است؟
متاسفانه این شورا الان شش ماه است فعالیت خاصی ندارد.
چرا؟ مگر جلسات هفتگی برقرار نیست؟
این را بهتر است از مسئولان آنجا بپرسید. متاسفانه وضع شورا مناسب نیست.
یعنی ممکن است این شورا دچار تغییر وضع یا توقف فعالیت شود؟
موضوع اتمام کار این شورا اصلا در حد ما نیست که بخواهیم نظری بدهیم، اما درباره وضع فعلی میتوانید از تکتک اعضای حقیقی و حقوقی بپرسید و حتی از حجم جلسات و تصمیمات گرفته شده میتوان فهمید وضع مناسب نیست.
پس این آییننامهها و تصمیماتی که به نام شورای عالی فضای مجازی اعلام میشود بر اساس تصمیمات اعضا نیست؟
ظاهرا خیر.
به نظرشما کار شورا ادامه خواهد داشت؟
تصمیم خوب و درست و کلان رهبر معظم انقلاب برای تشکیل شورای عالی فضای مجازی بسیار بجا بود و در نفس موضوع شکی نیست، اما در مقام عمل با توجه به عملکرد مسئولان، شورا دچار وقفه یا انحرافشده که این باید اصلاح شود.
آخرین جلسه این شورا چه وقت برگزار شد؟
بهمن ماه سال قبل.
موضوع فیلترینگ که قرار بود به صورت کلان در آن شورا تصمیمگیری شود با این وقفه دچار اختلال نمیشود؟
به آن شکل خیر. موضوع فیلترینگ برای مقابله با مضامینی است که در فضای مجازی منتشر میشود که عمدتا محتواهای غیراخلاقی است که با تعلیمات دینی ما در تناقض و تعارض است و از کسب و کارهای کثیفی نشات میگیرد که در این فضا جریان داشته و سودهای کلانی به جیب صاحبان آنها سرازیر میکند. این کسب و کارهای کثیف حتی چیزی نیست که مبتکرین وب در پی آن بودند، پس مقابله با آن باید مستمر باشد که آن کارگروه در همکاری با تمام دستگاهها فعالیت خود را مانند قبل انجام میدهد.
بتازگی شما مدیریت مرکز تحقیقات وب را به عهده گرفتید، دلایل راهاندازی این مرکز چیست؟
ظرفیت بالایی که ما دراین مرکز وبه طور کلی فضای بخش ارتباطات در اختیار داریم همان نیروی انسانی آماده است. بیشتر شاگردان ممتاز دانشگاهی وارد این بخش میشوند و این یعنی ما میتوانیم قطب تولید دانش و فناوری باشیم. آن گلهای که اول صحبت کردم، همین بود که به این ظرفیت توجه نمیشود. شاید بگویید وقتی وزیر بودید، چرا توجه نکردید؟ اما تقسیم کارها به گونهای است که همه بایدبه تحقق یک هدف کمک کنند و یک وزارتخانه به تنهایی توان انجام همه کارها را ندارد، برای همین تصمیم به تشکیل مرکز تحقیقات وب گرفته شد.
یعنی قرار است در این مرکز تولیدات علمی را مدیریت کنید؟
فضای وب که در نسل سوم آن هستیم، تغییر شگرفی با نمونههای اولیه آن داشته است و امروز میبینیم گزینههایی در وب 3 وجود دارد که در نسل اول وب حتی در ذهن ما نمیگنجید. وقتی میبینیم با حضور پدیدههایی مانند شبکههای اجتماعی و مباحث هوشمندسازی، ظرفیتهای فوقالعادهای به وجود آمده است که میتواند تولید علم و ثروت کند، ماهم باید اقدام کنیم تا این کار را به نتیجه برسانیم. رسالت اصلی مرکز تحقیقات وب مدیریت، هماهنگی بین مراکز علمی و کشف استعدادهای این حوزه است که بتوانند به کارهایشان سمت و سو دهند و آنها را به نتیجه برسانند.
هیچ جای دنیا سازمان یا ارگانی نتوانسته کار بزرگی در فضای وب بکند و میبینیم همه کارهای بزرگ از یک اتاق و از سوی چند جوان شروع شده است. بااین حال چرا دولت باز میخواهد وارد این فضا شود؟
اشتباه نشود! ما در این مرکز قرار نیست، وارد بحث ارائه خدمات شویم. ما فقط بهعنوان کار زیرساختی، توسعه دانش بومی وب را دنبال خواهیم کرد که میتواند به دانشگاهها جهت بدهد تا در تحقیقات سطح بالای هوش مصنوعی و فناوریهای سطح بالای IT فعالیت کنند. ما بهعنوان یک کار حاکمیتی برای تولید دانش، این مرکز را راهاندازی کردیم و نه یک مرکز ارائه خدمات.
پس روند تجاریسازی بخش ارتباطات را هم پیگیری میکنید؟
اصلا هدف اصلی ما تسهیل روند همین جاده است تا دانشها به تجاریسازی برسند.
دانشگاهها هم تمایلی برای همکاری دارند؟ بعضا این مراکزبیشتر تمایل به استقلالطلبی دارند.
اکنون با دو دانشگاه همکاری را آغاز کردهایم و تفاهم نامه داریم که البته مکتوب نشده است. با دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه صنعتی مالکاشتر قرار بر تبادل دانشجو در طرحهای مشترک داریم و این مرکز بهعنوان یک نهاد مشترک میتواند به نفع هر دو طرف، همکاریهایی را آغاز کند.
وضع فعلی وزارت ارتباطات را چطور میبینید؟
این وزارتخانه جزو معدود وزارتخانههایی است که امروز کار تخصصی خودش را انجام میدهد، یعنی پرداختن به معیارهای کلان و نگاه علمی و زیربنایی به بخش خصوصی و کسب و کار بخش خصوصی در این حوزه جریان دارد.
وضع بخش خصوصی حاضر در این صنعت چطور؟
واقعیت این است که بخش بزرگی از فعالیتهای حوزه فاوا را بخش خصوصی انجام میدهد. اگر به تعداد پروانههایی که ما صادر کردیم، مراجعه کنید و به حمایتهایی که از بخشهای خصوصی کردیم نگاه کنید، خودتان میتوانید وضع را ارزیابی کنید.
با خصوصیسازی زیرساختهای بخش ارتباطات موافق هستید؟
به هیچوجه نباید این بخش خصوصی شود. امروز برخی سعی دارند این را القا کنند که زیرساختها هم باید خصوصی شود، اما من با جدیت اعتقاد دارم این بخش نباید از حیطه حاکمیت خارج شود. هر چند میدانم عدهای از این حرف بدشان میآید، اما این اشتباه نباید صورت گیرد.
دقیقا منظورتان کدام بخش است؟
امروز عدهای با منظورهای خاص میگویند همین مقداری که بعد از اجرای قانون اصل 44 در دست حاکمیت مانده هم نباید دولتی باشد و باید خصوصی شود که این بر خلاف قانون و بسیار اشتباه بزرگی است.
مشخصا منظورتان کدام بخش است؟ یعنی مثلا آنان میگویند توزیع اینترنت دولتی را بخش خصوصی در دست بگیرد؟
تمام فضایی را که بهعنوان زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات امروز در دست دولت و حاکمیت است، نشانه رفتهاند تا بخش خصوصی در آن نفوذ کند و دست دولت بسته بماند.
مثال بزنید یا نمونه بگویید که مشکل کجاست؟
در مخابرات فضایی کشور امروز هفت شرکت داریم که خدمات ماهوارهای ارائه میدهند، همه آنها خصوصی هستند و همه نوع تشویق و حمایت هم شدهاند، اکنون چرا نمیروند کار خود را گسترش دهند، مشکلشان چیست؟ پروانه و مجوز را هم که دادهایم، اما چرا امروز ما ماهواره بخش خصوصی نداریم؟ اگر بخش خصوصی نمیرود ماهواره به فضا پرتاب کند دولت باید تماشا کند یا برود التماس آنها را کند؟ خوب معلوم است دولت خودش باید دست به کار شود. متاسفانه آنهایی که میگویند بخش خصوصی میتواند کار زیرساخت را هم انجام بدهد، میخواهند با بیتوجهی ما را به جایی ببرند که در زیرساخت کم بیاوریم. من میگویم اگر این افراد ادعا میکنند زیرساخت زمینی را هم بخش خصوصی در اختیار بگیرد. اول بروند زیرساخت فضایی را انجام دهند و بعد سراغ این بخش بیایند.
شاید بگویند آن زیر ساخت اقتصادی نیست.
دقیقا به نکته خوبی اشاره کردید، یعنی آنها دنبال گوشت لخم هستند و میخواهند استخوانها را بدهند به دولت! کجای دنیا این چنین است؟ این حوزه هم باید با یک بالانس مشخصی کار کند و این نمیشود که بخشهای سوددارش را جدا کنید و بدهید بخش خصوصی و بقیهاش بماند دست دولت که بعد دولت این میان بشود یک بخش ضعیف که نتواند هیچ کاری از پیش ببرد.
مخاطب صحبت شما آنهایی هستند که امروز صحبت از بازگرداندن بخشهایی از مخابرات به دولت میکنند؟
اجازه بدهید وارد آن بحث نشویم. خصوصیسازی مخابرات تصمیم بزرگ و درستی بود، اما در اجرا میتوانست بهتر باشد که البته این مشکلات به دلیل نقصها و مشکلاتی بود که قانون اصل 44 داشت.
مشکل این قانون چه بود؟
مشکل این است که به دلیل خلأ قانونی در اصل 44، دست دستگاه متولی اصلی از بسیاری تصمیمگیریها در خصوصیسازی کوتاه است و این باعث میشود تصمیماتی گرفته شود که گاهی درست نیست.
گفته میشود ایران در شاخصبندیهای جهانی فناوری اطلاعات رتبه بدی دارد، این را چطور میبینید و آیا قابل دفاع است؟
آنچه در واقعیت وجود دارد این است که وضع ما بد نیست و حتی میتوان گفت وضع متوسط و رو بهخوبی داریم. قضاوتهای امروز بر شاخصهای فناوری اطلاعات و ارتباطات بسیار فراتر از یک ارتباطات اینترنتی یا امثال آن است. وقتی به جهانبینی پشت این دنیای ارتباطات میرسیم، خواهیم دید ارزشهای ما با ارزشهای غربی همخوان نیست و به دلیل ضعف حضور ما در مجامع بینالمللی امروزه به قولی، مترها را آنها دارند مشخص میکنند که با دیدگاه ما همخوانی ندارد.
یعنی با تفکر اینترنت امروزی مخالفت دارید؟
در گذشته هم گفتهام که این اینترنت را چون زیر بنای ایدئولوژیکش اومانیستی است با شکل فعلی قبول ندارم. شاید این حرف بسیار بزرگی باشد و عدهای از فردا بگویند خودت که مسئول این کار بودهای چطور امروز این حرف را میگویی؟ اما اینجا حرف داریم، چرا که ما با محتوایی که هدایتکنندگان اینترنت در پشت صحنه دارند، تناقضات جدی داریم. نمونهاش همین است که آنها برایشان فرقی ندارد برخی کسب و کارهای کثیف به قیمت متلاشی شدن خانوادهها یا به قیمت ضایعشدن نسلها باشد و برای همین دارند آن را توسعه میدهند، حال آن که نهتنها برایشان ثروت نخواهد بود، بلکه برایشان نقمت است و نتیجهای جز جرم و جنایتهای فزآیندهای که هر روز بیشتر میشود، ندارد. پس ما در آن ردهبندیها شرکت نکردهایم که بخواهیم رتبه خوبی داشته باشیم و در برخی شاخصهها اصلا دوست نداریم حضور داشته باشیم که حالا بخواهند به ما نمره بدهند یا ندهند. مثل کسی که دنبال کسب یک علم خاصی نرفته باشد و حالا بخواهید به برگه امتحانی او نمره بدهید، این موضوع جای بحث زیادی دارد که باید روی آن صحبت شود، اما در کل جایگاه ما در شاخصههای فناوری اطلاعات خوب است و البته به رشد نیاز داریم.
حالا چطور شد راهی شورای شهر شدید. مستقل تصمیم گرفتید یا از شما خواسته شد؟
اگر تجربهای دارم که حاصل سالها کار مدیریتی است، انصاف این است که این تجربه راکد نماند و جایی استفاده شود. از قبل تجربهها و برنامههایی در حوزه مدیریت شهری داشتم که به نظر میشود با مدیریت الکترونیکی امور، کارها و امور شهری را بهتر انجام داد، اما این انگیزه کافی برای وارد صحنهشدن من نبود و تاکید بعضی از دوستان بر این که این نیاز امروز وجود دارد باعث شد جدیتر وارد میدان شوم.
در شورای شهر از فناوری اطلاعات دفاع خواهید کرد؟
چون تخصص و تجربههای قبلی من در این زمینهها بوده است، قطعا اقدامات این چنینی را در برنامه خواهم داشت، همچنان که شهر تهران اولویتهای زمان گذشتهای دارد که شاید برای بعضی از آنها دیرهم شده باشد، اما هنوز کارهایی هست که میتوان با مدیریت اطلاعات و منابع به سرانجام رساند؛ یعنی اگر ما بتوانیم مدیریت منابع را بهصورت الکترونیکی پیاده کنیم، قطعا طرحها با شفافیت بیشتر پیش خواهد رفت.
از وضع تعرفههای حوزه ارتباطات راضی هستید؟
این یک بحث طولانی میطلبد؛ چرا که تعرفهگذاری بحثی پیچیده است. در بخشهایی ما جزو گرانها هستیم و در بخشهایی جزو ارزانها، اما این حوزه هم نیاز به یک دیدگاه جدید و متوازنی دارد تا وضع بهتری پیدا کند.
به نظر شما تعرفه کدام بخشها اکنون گران است؟
تلفن ثابت جزو ارزانهاست، اما این طور برداشت نشود که میگویم گرانش کنیم، نه، اما باید در یک سبد خدمات دیده شود.
با این حال نگفتید تعرفه کدام بخش گران است.
قضاوت سختی است.
مثلا تعرفه اینترنت گران است؟
خیلی روشن جواب این پرسش را میدهم، اگر اینترنت را برای استفاده این فضایهای مصرفی میخواهیم، قیمتش خوب است، اما اگر اینترنت را برای توسعه کسب و کار میخواهیم باید ارزانش کنیم، یعنی اگر کسی با اینترنت میخواهد ثروت ملی تولید کند، مثل برق ارزانی که به صنعت میدهیم باید اینترنت ارزان هم به او بدهیم؛ یعنی نوع استفاده باید تعیینکننده قیمت باشد. امروز وقتی برخی دوستان میگویند کشور کره جنوبی سرانه پهنای باندش فلان است باید کمی دقت کنند و ببینند کره از این اینترنت چه استفادهای میکند؟ آنها با اینترنت ثروت ملی تولید میکنند، اما ما چه میکنیم؟ البته این حرفها خوشایند نیست، ولی واقعیت تلخ است.
تهیه وتنظیم : مهدی حیدرپور
برگرفته از وب سایت وزارت ارتباطات