اگر فیسبوک یک کشور بود پس از چین و هند سومین کشور پرجمعیت جهان شناخته میشد. اما آیا از نظر اقتصادی هم در همین جایگاه قرار میگیرد؟ به نظر میرسد با وجودی که تعداد کاربران فیسبوک روز به روز در حال افزایشاند اما رشد اقتصادی و درآمدزایی آن با این سرعت گسترش متناسب نیست. برخی بر این باورند که درآمد شبکههای اجتماعی اساساً چشمگیر نیست. اما آیا میتوان از پیامدهای اقتصادی این رسانهها، همان قدر که هست، چشمپوشی کرد؟
به گزارش شبکه خبری دولت الکترونیک,باید به خاطر داشته باشیم که سیاست نیز به درآمدزایی علاقهمند است! واضح است که رسانههای اجتماعی به بلوغ خود نزدیک شدهاند. کارکرد این رسانهها دیگر فراتر از آن است که مردم تنها برای صحبت از زندگی شخصی خود و به اشتراک گذاشتن تصاویر خانوادگی از آن استفاده کنند. این رسانهها به مردم کمک میکنند تا زندگی شخصی، اجتماعی، حرفهای و اقتصادی خود را با برقراری ارتباطات محکمتر و موثرتر با دیگران بهتر و کارآمدتر مدیریت کنند.
رسانههای اجتماعی نشان دادهاند میتوانند با توسعه نوآوری، افزایش بهرهوری کارکنان، مدیریت پروژهها، مدیریت عرضه و تقاضا، نشر دانش و بسیاری دیگر از فاکتورهای موثر بر اقتصاد، سبب بهبود فرآیندهای اقتصادی شوند. به عبارتی، رسانههای اجتماعی خود به صنعتی نوین تبدیل شدهاند. صنعتی که نهتنها شیوههای ارتباطی افراد را تغییر داده است بلکه به خلق فرصتهای جدیدی برای رقابت، ایجاد فراساختارهای نوین، تکنولوژیهای نوآورانه، طراحی مدلهای جدید در کسب و کار و هر کاری که یک اقتصاد تجاری خوب میتواند انجام دهد منجر شده است.
باید توجه داشت اگر کمپانی خطایی مرتکب شود صفحه فیسبوکش میتواند به معدن شکایات و انتقادات تبدیل شود. شاید این مهمترین ترسی است که شرکتها را از رسانههای اجتماعی دور نگه میدارد. باید گفت برخلاف این واهمه، در موارد بروز نارضایتی صفحه فیسبوک بهترین مکان برای گفتوگو، عذرخواهی، سر و سامان دادن به اوضاع و حتی برقراری ارتباطی صمیمانهتر خواهد بود.
به نظر میرسد شکل نوینی از اقتصاد در حال شکلگیری است که میتوان آن را اقتصاد اتصال(Connection Economy) نام نهاد. اقتصادی که در آن فرصتهای رقابتی دیگر بر تمرکز افراد، میزان دارایی، نرخ تولید یا کارآمدی اطلاعاتی که افراد بدان دسترسی دارند وابسته نیست؛ در این اقتصاد موفقیت افراد مبتنی بر میزان تماس و ارتباط آنان با دیگران است.
کارآفرینان به راحتی میتوانند از این ابزار برای تبادل ایدهها و ارتباط با سایر کارآفرینان بهره ببرند. به علاوه دلایل متعددی وجود دارد که گروههای فیسبوکی میتوانند ابزار موثری در بازاریابی و رشد گروههای تجاری باشند. نخست آنکه عضویت در فیسبوک رایگان است و بیش از 900 میلیون کاربر فعال در سراسر جهان دارد.
این فرصت بینظیری است که صاحبان مشاغل را به افرادی که به تخصص، تولیدات یا خدمات آنان علاقهمند یا نیازمند هستند پیوند میدهد. این روزها به سختی میتوانید برندی را بیابید که در فیسبوک صفحهای نداشته باشد. برندهای مطرح دنیا برای معرفی سازمان، تولیدات، خدمات، گروهها، طراحان و هنرمندان خود از فیسبوک بهره میبرند و بسیاری از امور بازرگانی و بازاریابی خود را از این طریق پیگیری میکنند. کوکاکولا، نیویورک تایمز، اپل استور، اکونومیست، سامسونگ و بیام دبلیو، تنها شماری از برندهای بینالمللی هستند که در فیسبوک هواداران زیادی پیدا کردهاند.
باید توجه داشت اگر کمپانی خطایی مرتکب شود صفحه فیسبوکش میتواند به معدن شکایات و انتقادات تبدیل شود. شاید این مهمترین ترسی است که شرکتها را از رسانههای اجتماعی دور نگه میدارد. باید گفت برخلاف این واهمه، در موارد بروز نارضایتی صفحه فیسبوک بهترین مکان برای گفتوگو، عذرخواهی، سر و سامان دادن به اوضاع و حتی برقراری ارتباطی صمیمانهتر خواهد بود.
برای بسیاری از مدیران که میانهای با رسانههای اجتماعی ندارند فیسبوک در بهترین حالت یک وقتگذرانی بیضرر است و در بدترین حالت به ویروس کشندهای بدل میشود که بهرهوری و کارایی کارمندان را به کما میبرد! اما حیرتآور است اگر بدانید بر مبنای نتایج تحقیق یک موسسه مطالعاتی معتبر (Deloitte) تاثیر اقتصادی فیسبوک در اروپا حدود 15 میلیارد دلار در سال برآورد شده است. بر مبنای این گزارش تخمین واقعی درآمد خالص حاصل از فعالیتهای فیسبوک حتی بیش از این تخمین زده میشود؛ در واقع چیزی حدود 32 میلیارد دلار در اتحادیه اروپا و سوئیس. ضمن آنکه این رسانه اجتماعی 232 هزار فرصت شغلی در اروپا ایجاد کرده است.
«تاثیر مستقیم» فیسبوک بر اقتصاد که در این مطالعه معادل 1/0 میلیارد دلار برآورد شده است ناشی از استخدام نیروهای انسانی برای فروش و ارائه خدمات است. مهم آنکه این کارمندان جدید نیز مانند سایرین درآمد خود را صرف پرداخت هزینهها و مالیات میکنند. دومین منبع درآمدزایی فیسبوک از شبکه تدارکاتی این تشکیلات عظیم ناشی میشود؛ یعنی موسساتی که تامین خدمات و کالاهای مورد نیاز در فضای اداری، تکنولوژی اطلاعات، کترینگ و … را برای فیسبوک بر عهده دارند.
موسسه دیلوته «تاثیر اقتصادی گسترده» فیسبوک را جالبتر از همه میداند و این تاثیر را در پنج بخش مجزا مورد بررسی قرار داده است: تبلیغات، اپلیکیشنها، رویدادها، صفحات و اعتبار. جذابیت تبلیغاتی فیسبوک بر کسی پوشیده نیست چرا که میتواند آگهیهای ارزانتری را همراه با مخاطبان بسیار گستردهتری برای تبلیغکنندگان فراهم کند. این گزارش نشان داده است تبلیغات پولی فیسبوک سالانه 7/0 میلیارد دلار، «مشارکت در تجارت» 3/7 میلیارد دلار و «ارزش برند» نیز 6/6 میلیارد دلار درآمد برای فیسبوک به ارمغان آورده است. ضمن آنکه ارزش اعضای فیسبوک به ازای هر نفر 69/4 میلیارد دلار برآورد شده است.
نکته مهم دیگر آن است که بدانیم آیا فیسبوک درآمد شبکهای جدیدی ایجاد کرده است یا تنها سبب شده تجار و مصرفکنندگان نوعی از هزینهها را با دیگری جایگزین کنند. مثلاً به جای دادن آگهی به یک نشریه، به فیسبوک آگهی میدهند یا به جای خرید از فروشگاههای زنجیرهای از یک فروشنده آنلاین در فیسبوک خرید میکنند؟ این دو یک فعالیت اقتصادی جدید محسوب نمیشود.
بخش مهم دیگری از مطالعه دیلوته میگوید فیسبوک با خلق فرصتهای بسیار برای فروش تکنولوژی، 5/5 میلیارد دلار در اقتصاد اروپا نقش داشته است. یعنی فروش تجهیزات و اشتراک اینترنت. این یافته نشان میدهد هزاران شهروند اروپایی تجهیزات میخرند و مشترک باند پهن میشوند تنها یا عمدتاً به خاطر استفاده از فیسبوک! به همه این آمار و ارقام دو میلیارد دلار درآمد خالص این شبکه برای بنیانگذار جوانش در سال 2012 را اضافه کنید.
یادآوری این نکته ضروری است که کارکردهای سیاسی و اقتصادی فیسبوک تنها بخشی از رهاوردهای این رسانه نوین است. برای آنکه تصویر جامعی از فرصتها و تهدیدهای این شبکه به دست آید بیتردید باید از منظر ارتباطات، جامعهشناسی و روانشناسی نیز به بررسی آن پرداخته شود.